شنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۸۷

نيلوفر

دوستي از دوران دانشگاه در شريف
همكلاسي اي كه در آن دوران نشناختمش
وبلاگ جالبي داره
امروز صبح فهيمه آدرس وبلاگش رو به من داد و از صبح چند ساعتيه دارم مي خونمش
چه دختر قوي اي هست حتي بعد از آن ماجراي غم انگيزش چقدر با روحيه است. از انسانهاي قوي خوشم مي آيد كاش دوباره مي توانستم همان دختر جسور و پرتلاش باشم. كار در اين شركت دولتي مرا فرسوده مي كند ولي از مشكلات آينده مي هراسم. به هرحال بايد قويتر گردم! فردا روز تولدم هست اولين جشن تولدم در متاهلي! در 29 سالگي! خدايا باز هم مي توان از نو شروع كرد! مگر نه آنكه با هر تولدي به راستي بايد دوباره زيستن آغاز كرد؟