یکشنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۷

گذر از سياه چاله

برمي گردم و به گذشته مي نگرم، زماني نه چندان دور، آنجا كه زمين هم بر اندوه اشك مي ريخت! در كمتر از يك سال و اندي و اين همه تغييرات شگرف ! سبحان الله! سه ماه كار در پروژه سكوي ابوذر، production unit هاي ابوذر، فروزان، درود 1 و درود 2 ، حتي بازديد از جزيره خارك و سكوي ابوذر در خليج فارس! و كار با شركت همكار انگليسي! و آشنايي با سوارهء اسب سفيد در مدت سه ماه 18 فروردين 86 تا 31 تير 86 ! و امروز كه مي نويسم 2 هفته اي به جشن ازدواجمان باقي است، امروز 25 فروردين 87 است و اولين سال متاهلي ! وقتي برمي گردي و به تنها به يكسال گذشته مي نگري احساس مي كني گوييا زندگي بر دور تند زمان واقع شده! الله ربي!
فهيمه از من فرسنگها دور شده، و تنهاي تنها در تورنتوPhD ميخواند، پديده به همراه خانواده نوپايش در كانادا، سميه در آلمان و ريحانه پس از اسپانيا در استراليا! و ناهيد پس از ژاپن و از دست دادن پدر در بيرجند ! در يك سالي كه گذشت چه تغييرات شگرفي كه رخ نداده!
مسيرسبز زندگي را خدايا پس از اين به چه صورت رقم مي زني و رقم مي زنيم؟ توكل بايدت!