شنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۸۵

نجوای تو

وقتي پر از گفتن باشي و دريغ از گوشي براي شنيدن
چه خواهي كرد؟
راستي راه سپردن در اين وانفسا را تو چه خواهي كرد؟
خسته ام خسته
گاه مي انديشم كوله بار اين سالهاي سخت آيا روزگاري از دوشم برداشته خواهد شد؟

1 Comments:

Blogger ققنوس said...

قدر تو و احساس تو رو كسي ندونست

۲:۳۳ بعدازظهر, خرداد ۰۱, ۱۳۸۵  

ارسال یک نظر

<< Home